![]() |
تجربیات رانندگی - نسخهی قابل چاپ +- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com) +-- انجمن: خانمانه ها (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=28) +--- انجمن: پیشرفت شغلی و درسی بانوان (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=32) +--- موضوع: تجربیات رانندگی (/showthread.php?tid=280) |
RE: تجربیات رانندگی - Targol - ۱۴۰۱/۳/۱۱ آخ فریبرد درست میگی. تاریخ به روز رسانیش ۳۱ اردیبهشته. یا خدا من کلی پول پارکینگ باید بدم ![]() RE: تجربیات رانندگی - Targol - ۱۴۰۱/۳/۲۴ من مدتیه هر روز با ماشین میرم سرکار. دیروز با کسی رفتم بیرون و برام عجیب بود هم اعتماد به نفسم کمتر شده بود هم اشتباهات عجیبی کردم! مثلا من تو عمرم اشتباهی به جای ترمز گاز نداده بودم، اما دیروز موقع پارک این کارو کردم. اونم دو بار. البته نیم کلاچ داشتم میرفتم و اتفاقی نیفتاد و کلا یه لحظه بود. اما برام عجیب بود این سوتی جدید. بعدم وقتی اوردم پارکینگ خونه و پارک کردم ترمز دست رو کشیدم و یهو پامو از کلاچ برداشتم وقتی هنوز رو دنده بود و ماشین یهو پرید و خاموش شد. چرااا؟؟ من از این اشتباهات نداشتم ![]() ![]() RE: تجربیات رانندگی - ندایا - ۱۴۰۱/۳/۲۴ ترگل همیشه همینه من خودم بعد این همه سال رانندگی درون و بیرون شهر - هر بار یکی مخصوصا برادرم پیشم بشینه ،گند ترین حالت ممکن رانندگی و به قول تو ساده ترین چیزا رو اشتباه میکنم - بهش فک نکن RE: تجربیات رانندگی - Targol - ۱۴۰۱/۳/۲۴ ندایا جان آخه یه راننده حرفهای هم نبود. فکر کنم پیش یه حرفهای بشینم بدتر شم. یه بار همسرم گفت الان وقت اینه کنار رانندههای دیگه مثلا پدر یا برادرش بشینم. وای همینو که گفت خودمو خیس کردم، چه برسه بشینم. RE: تجربیات رانندگی - ندایا - ۱۴۰۱/۳/۲۴ همیشه همینه برای همه هم پیش میاد ،بهش فک نکن واقن RE: تجربیات رانندگی - صنوبر۷۱ - ۱۴۰۱/۳/۲۴ ترگل منم دقیقا تنهایی خیلی بهتر رانندگی میکنم تا وقتایی که حتی شوهرم که باهاش خیلی راحتم هست ![]() ![]() RE: تجربیات رانندگی - لیدان - ۱۴۰۱/۳/۳۰ دیروز صبح ما رفتیم خونه مامانم بچه ها. همسر ماشینو گذاشت جلوی در خونه و راننده اداره اومد از جلوی خونه مامان من سوارش کرد و رفت... بعد دوست شوهر خواهرم اومد جلوی خونه مامانم کار داشت همون موقع هم همسایه اومد و گفت میشه یکم ماشینو بدین جلوتر من رد بشم؟؟ من اومدم و ماشینو زدم جلو و بعد از رفتن همسایه برگشتم عقب.. حالا دوست شوهر خواهرم منتظر بود تا مامانم چیزی واسش بیاره.... الان خواهرم زنگ زده میگه فلانی دیشب زنگ زد به شوهرم و گفت خواهر خانمتم که با ترمز دستی بالا حرکت میکرد هرهرهررررر و به من میگه تو ندیدی ترمز دستی بالا بوده؟؟؟؟؟ درحالیکه اصلا اصلا چنین چیزی یادم نمیاد حتی خوب یادمه وقتی ترمز کردم خودم دادم بالا.... هيچ وقت از رانندگی کردن خوشم نمیومد هیچووووقت. این حرفم شد غوز بالا غوز؟ یا قوز؟ RE: تجربیات رانندگی - Mari90 - ۱۴۰۱/۳/۳۰ وا لیدان به اون آقا چه ربطی داره؟!! چه بیکار شب زنگ زده به شوهر خواهر شما و در مورد رانندگیت نظر داده!!! والا اسم زن ها بد در رفته بعضی مردا خیلی ... هستن تو اصلا به این حرف ها اهمیت نده شاید اون آقا انتظار داشته که بهش بگین ماشین را جا جا کنه ولی خودت انجام دادی دمت گرم RE: تجربیات رانندگی - لیدان - ۱۴۰۱/۳/۳۰ مری خیلی لجم گرفت من فکر نمیکردم بخواد این بازی کثیفو بکنه که اما الان که یادم مییاد وقتی جلو در منتظر بود همینطوری داشت نگام میکرد بعد یه سوال بچه ها منکه اصلا چنین چیزی یادم نمیاد اما اگر ماشین رو ترمز دستی باشه و حرکت کنه اونقدر مشخصه که کسی از بیرون متوجه بشه؟؟ مری واقعا بعد میگن خانمها خاله زنکن اصلا این قضیه انقدر مهم بود که تو بری زنگ بزنی به یه مرد دیگه تعریف کنی؟؟ RE: تجربیات رانندگی - Targol - ۱۴۰۱/۳/۳۰ لیدان چه آدم بیشعوری بوده. اعصابمو خورد کرد. چقدر بی شخصیت که حتی اگرم بالا بود و متوجه شد عوض اینکه بیاد بهت بگه گذاشته برای یکی دیگه تعریف کنه بخنده؟ خاک تو سرش. ملت غریبه تو خیابون خیلی بیشتر کمک میکنن تا امثال این آشناها. تو احساس نکردی ماشین سخت حرکت میکنه؟ شاید مثلا از صدای گاز زیاد فهمید. به داخل ماشینت دید داشت؟ شایدم کلا یه وری زده که بخنده. |