![]() |
تجربیات رانندگی - نسخهی قابل چاپ +- دورهمی خانم ها (http://khanumha.com) +-- انجمن: خانمانه ها (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=28) +--- انجمن: پیشرفت شغلی و درسی بانوان (http://khanumha.com/forumdisplay.php?fid=32) +--- موضوع: تجربیات رانندگی (/showthread.php?tid=280) |
RE: تجربیات رانندگی - liyane - ۱۴۰۱/۲/۲۸ منم ميخوام يه خاطره از اولين بار كه تنها نشستم بگم من دقيقا از همون دختراي دل گنده ام يادمه گواهينامه رو گرفته بودم ، مامانم ماشينو تنها نميداد بشينم . ميگفت حتما خودم بايد پيشت باشم زماني اجازه داري تنها بشيني كه ١٠ جلسه اضافه تر با اون مربي كه من ميگم برداري( مامان من ارتشيه خيلي قانون و مقراراتيه) منم زير بار اين قضيه نميرفتم اعتقادم بر اينه كه رانندگي يعني تكرار و تمرين خلاصه يه مدت گذشت مامانم مريض شد، عفونت ادراريه شديد گرفت افتاد توي رختخواب، انقد حالش خراب بود كه حتي نا نداشت دو كلمه اضافه تر باهام حرف بزنه يادمه وقت هاشور ابرو گرفته بودم مامانم دراز كشيده بود حال ندار بود، جلو چشمش سوييچ رو برداشتم، يه نگاه بي رمق كرد با هزار زور گفت با اسنپ برو! گفتم يعني چي؟! ماشين توي خونه ست من با اسنپ برم ؟! ديگه نگاش نكردم ببينم ميخواد چي بگه سريع از در رفتم بيرون خخخ اون مسير انقد بهم حال داد چون تنها بودم يادمه صداي موزيكم براي خودم زياد كرده بودم و حالشو ميبردم تا اينكه مامانم بستري شد ديگه كلا خونه نبود به مدت يه هفته گفتم اخ جون با ماشين تنها ميرم سركار و برميگردم چشمتون روز بد نبينه همون روز اول دقيقا جلو در داروخانه گلگير ماشين و مالوندم اولش شوك شدم چون يه هوا گلگير رفت تو بعد گفتم به خودم مسلط باشم رفتم خيابون گلزار هروي كه راسته ي صافكار نقاشاست گفتم اينو بدون رنگ برام دربياريد و پوليش كنيد بماند كه توي اون چتد ساعت چقد خودخوري كردم كه كاش دست به ماشين نميزدم ولي تهش به اين نتيجه رسيدم كه اين برام با ارزش ترين تجربه ست يه بارم قبل ازدواج با همسرم هنوز دوست بودم ماشينشو تازه تحويل گرفته بود نوي نو اومده بود دنبالم يه تعارف زد ميخواي بشيني ببيني سواريش چطوريه؟! گفتممم ارههههه پياده شو در طول مسيرم طفلك خودشو منقبض كرده بود ولي از اون به بعد بهم ايمان اوورد و حتي توي جاده شمالم نصف راه رو بهم داد بشينم به نظرم ادم تا زماني كه تنها نشينه راننده نميشه ماليدم كه ماليد در عوض ميشه تجربه RE: تجربیات رانندگی - Targol - ۱۴۰۱/۲/۲۸ فعلا دارم خودمو مقید میکنم حتما هر روز برم بیرون. پارک دوبل هم دقیقا باید فقط تمرین کنم.. لیانه کااااااش یکم از نترسیت تو وجود من بود. چقد خوب مدیریت کردی، افرین. من اگه ماشین خودم نبود هیچوقت این جرات رو پیدا نمیکردم که رانندگی کنم. تازه همینم هی با خودم میگم کاش کل پولشو خودم میدادم که خیالم راحت بود!! من هر روز اولش که به این فکر میکنم باید برم دلشوره میگیرم. بعد به خودم غلبه میکنم و میرم. RE: تجربیات رانندگی - liyane - ۱۴۰۱/۲/۲۸ ترگل تو عالي هستي عالي همينكه به ترست غلبه ميكني كلي ارزشمنده من وقتايي كه از انجام كاري ميترسم اصلا بهش ورود نميكنم حالا جالبه دو سال بعد همون ماشينو مامانم گذاشت براي فروش . توي ديوار آگهي كرد عيد ٩٨ بود يه مرده اومد ماشينو ديد به مامانم گفت خانوم اين گلگيرش خورده ! مامانم گفت چي داري ميگي آقا من يكبارم با اين ماشين تصادف نكردم مثل گل نگهداشتمش ( من بهش نگفته بودم ماليدم) منو صدا كرد گفت اين آقاهه ميگه گلگيرش خورده منم حق به جانب گفتم آقا ايراد الكي رو ماشين نذار اگه خريدار نيستي يواشكي هم به مامانم گفتم داره زر مفت ميزنه ميخواد تخفيف بگيره ولي بعد اينكه فروش رفت خودمو لو دادم كه اون خوردگي كار من بود RE: تجربیات رانندگی - **ماهور** - ۱۴۰۱/۲/۲۸ ترگل دقیقا سنسور دنده عقب خیلی مهمه. اگرم ماشینت نداره برو بده برات نصب کنن. موقع پارک هم اول آینه بغل رو بده پایین که قشنگ کف خیابون و جدول رو ببینی. به شدددت روی کیفیت و سرعت پارک کردن تاثیر داره. اگرم حس میکنی تو بعضی چیزا مثل پارک کردن و توی پارکینگ رفتن و عقبی تو پارک رفتن و کنار رفتن تو کوچه های باریک و .... واقعا نیاز به تمرین و اموزش داری چند جلسه مربی بگیر. یه مربی که کارش تمرین دادن کسایی هستش که گواهینامه دارن و رانندگی بلدن ولی میخوان حرفه ای و دست به فرمون بشن. زیاده از این مربی ها. RE: تجربیات رانندگی - Targol - ۱۴۰۱/۲/۲۸ وای لیانه عالی بود ![]() ![]() ماهور سنسور داره ولی خیلی زود به جیغ جیغ میفته. اون روزی که همسایهمون نشست و داشت دنده عقب میرفت تو پارکینگ گفت این الان سنسورش صداش درمیاد اما ما توجهی نمیکنیم چون الکی صداش درمیاد ![]() باشه پس اینه رو میدم پایین تمرین میکنم. انشالله که ملکه ذهنم شه یه چیزی بگم بهم نخندین، من دلم میخواست بدون اینکه اینه رو بدم پایین یاد بگیرم. دلم میخواست مثلا عین حرفهایها تمرین کنم ![]() RE: تجربیات رانندگی - artatam - ۱۴۰۱/۲/۲۸ ترگل جان بخاطر تو پایه یک و .. دارم وگرنه در واقعیت پایه دویی بیش نیستم. RE: تجربیات رانندگی - Targol - ۱۴۰۱/۲/۳۱ امروز رفتم بیرون دو تا دوبل زدم دیدم تمیزه به این نتیجه رسیدم به تمرین نیاز ندارم و اومدم خونه ![]() ![]() فقط باید از دفعات زیادی که خاموش کردم صرفنظر کنم تا بگم از عملکردم راضیم. RE: تجربیات رانندگی - صنوبر۷۱ - ۱۴۰۱/۲/۳۱ آفرییین ترگل یه کم اعتماد به نفس لازم داری تا بیفتی رو روال امیدوارم این جایی که الان هستی همون شروع شکفتنت تو رانندگی باشه ![]() حالا من که کلا بیخیال تمرین پارک کردن توی پارکینگمون شدم.یعنی خیلی شیک با سر میام تو خیلیم صاف و تمیز پارک میکنم فرداش که شوهرم میخواد بره سرکار دنده عقب میره بیرون همیشه بیرون آوردن به اون میفته وگرنه خودم اگر بخوام این شاهکارو بیارم بیرون واقعا نمیتونم ![]() RE: تجربیات رانندگی - **ماهور** - ۱۴۰۱/۲/۳۱ آفرین ترگلی، با همین فرمون برو جلو. اون سنسور هم وقتی میدونی زیادی سلیطه بازی درمیاره هروقت بهت آلارم داد که فاصلت صفر شده تو باز یه کوچولو برو عقب تر. دیگه حله. منم تو بحث پارک کردن توی پارکینگ خونه راستش خیلی خوب نیستم. واقعا به همسرم حسودیم میشه وقتی میبینم انقدر خوب و سریع و تحت هر شرایطی با همون بار اول درست پارک میکنه.اصلا براش فرقی نداره چه شرایطی باشه. حس میکنم هیچ وقت اونجوری نمیشم من. البته الان که ماشین نداریم ولی هروقت ماشین دار شدیم به خودم قول دادم درستش کنم. RE: تجربیات رانندگی - صنوبر۷۱ - ۱۴۰۱/۲/۳۱ ماهور منم همینطور ولی خب واقعیتش اینه که شوهرم بیست ساله رانندگی میکنه یعنی از وقتی من طفلی ۹ ساله بودم ![]() |