۱۴۰۱/۱۱/۸، ۰۷:۰۶ عصر
وااااااای نونا افرین 
داشتم کشمش می خوردم یه لحظه انگار آدم فیلم می بینه حینش پفک می خوره حالیش نیست، با همون هیجان داشتم دنبال می کردم تعریفتو
از دخترای قوی کلا خوشم میاد
وای شوهرا چرا اینجوری ان!!!!! منم از جدیدترین دسته گلم رو کنم... چند شب پیش یه ماشینه توی سربالایی راه ما رو بسته بود، منم پشت فرمون بودم... اقا چراغ دادم انگار نه انگار... همسر می گفت ول کن ولی خب نفس ماشینو داشت می گرفت... راست هم جا بود که بره... بعد بوق زدم باز انگار نه انگار... یهو سر میدون اومد یهو مسیر منو ببنده بکوبتم به جدول دور میدون دیگه من قاطی کردم یه معکوس کشیدم افتادم دنبالش و کنارش رسیدم گفتم بی شعور این چه طرز رانندگیه واسه چی اون کارو کردی ووو... طرف گفت جن... آقا من که نشنیدم، همسر سمت کمک بود و نزدیک به اون مرتیکه... بعد که اینو گفت وااااااااایییییییی همسر اتییییشششششششش گرفتااااااااا... می خواست درو باز کنه بپره پایین از ماشین در حال حرکت!!!!!!!!!!! به بدبختی نگهش داشتم رفتم جلوی یارو یه ترمز محکم زدم و گازشو گرفتم و رفتم، ولی مگه همسر ول می کرد!!!!!!!!!!! هی می گفت دعوا رو شروع نکن ولی شروع کردی تا اخرش برو وووو... گفتم من رفتم، حرفمم زدم... با گفتن اون هم من مگه جن... شدم؟؟؟؟؟ ولش کن مافگی رو هیچی دیگه بلد نبود احمق فکر کرد چون خانم پشت فرمونه می تونه هر چیزی بگه... خیلی از مردا این کرمو دارن، من که با فحش مردا اون چیزی که اونا میگن نمیشم!!! با هزار بدبختر اون شبو گذروندیم ولی همسر منم اصلا اهل دخالت و اینا نیست ولی بخاطر من وارد دعوا شه دیگه ول کن نیست!!!!!!

داشتم کشمش می خوردم یه لحظه انگار آدم فیلم می بینه حینش پفک می خوره حالیش نیست، با همون هیجان داشتم دنبال می کردم تعریفتو

از دخترای قوی کلا خوشم میاد

وای شوهرا چرا اینجوری ان!!!!! منم از جدیدترین دسته گلم رو کنم... چند شب پیش یه ماشینه توی سربالایی راه ما رو بسته بود، منم پشت فرمون بودم... اقا چراغ دادم انگار نه انگار... همسر می گفت ول کن ولی خب نفس ماشینو داشت می گرفت... راست هم جا بود که بره... بعد بوق زدم باز انگار نه انگار... یهو سر میدون اومد یهو مسیر منو ببنده بکوبتم به جدول دور میدون دیگه من قاطی کردم یه معکوس کشیدم افتادم دنبالش و کنارش رسیدم گفتم بی شعور این چه طرز رانندگیه واسه چی اون کارو کردی ووو... طرف گفت جن... آقا من که نشنیدم، همسر سمت کمک بود و نزدیک به اون مرتیکه... بعد که اینو گفت وااااااااایییییییی همسر اتییییشششششششش گرفتااااااااا... می خواست درو باز کنه بپره پایین از ماشین در حال حرکت!!!!!!!!!!! به بدبختی نگهش داشتم رفتم جلوی یارو یه ترمز محکم زدم و گازشو گرفتم و رفتم، ولی مگه همسر ول می کرد!!!!!!!!!!! هی می گفت دعوا رو شروع نکن ولی شروع کردی تا اخرش برو وووو... گفتم من رفتم، حرفمم زدم... با گفتن اون هم من مگه جن... شدم؟؟؟؟؟ ولش کن مافگی رو هیچی دیگه بلد نبود احمق فکر کرد چون خانم پشت فرمونه می تونه هر چیزی بگه... خیلی از مردا این کرمو دارن، من که با فحش مردا اون چیزی که اونا میگن نمیشم!!! با هزار بدبختر اون شبو گذروندیم ولی همسر منم اصلا اهل دخالت و اینا نیست ولی بخاطر من وارد دعوا شه دیگه ول کن نیست!!!!!!
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم