حس مادر را کسی درک نمیکنه واقعا
من گریه میکردم شوهرم با تعجب نگاهم میکرد !
میگفت روزگار برات نذاشته بود تا مینشستی می اومد سراغت الان واسه چی گریه میکنی؟!
سلین پسرت ابرومندانه برخورد کرده خخ
خوبه جشن هم گرفتی همون خداحافظی میشه
من گریه میکردم شوهرم با تعجب نگاهم میکرد !
میگفت روزگار برات نذاشته بود تا مینشستی می اومد سراغت الان واسه چی گریه میکنی؟!
سلین پسرت ابرومندانه برخورد کرده خخ
خوبه جشن هم گرفتی همون خداحافظی میشه