۱۴۰۱/۱۱/۲۳، ۱۱:۱۴ صبح
ترگل و نونا عزیز
واسه از شیر گرفتن تجربه اما بگم دختر منم یه معتاد به شیذ مادر بود و ماااا صداش میکرد
1سال و 9 ماه ش بود که میخواستم ابرو هاما درست کنم و به خاطر ترس خراب شدن رنگ ابرو یه روز که از سر کار اومدم بهش گفتم مااا مریض شده درد داره اومد سرشا گذاشت روش و یه کم احساساتی شد و رفت
بعدشم مرتب سراغشا میگرفت که خوب شد یا نه
و بالاخره از سرش افتاد
واسه پوشکم چند بار تابستون به روشایه مختلف شروع کردم ولی همکاری نمیکرد تا 2سال و 9 ماهش شد خودش کامل همکاری کرد و من تا یک ماه شبا پوشک میکردم از ترس ولی دیدم بچه تا صبح خشکه اونم به سلامت گذروندیم
ووووی دلم خوش بود پوشک میشه پس هنوز نی نی
ولی الان نه خانوم شده و حسابی عاقل
بهش میگم مال منی میگه ماله بابام هم باشم
بهش میگم دوست دارم میگه منم دوست دارم بعد یه کم فکر میکنه میگه بابا را هم دوست دارم
واسه از شیر گرفتن تجربه اما بگم دختر منم یه معتاد به شیذ مادر بود و ماااا صداش میکرد
1سال و 9 ماه ش بود که میخواستم ابرو هاما درست کنم و به خاطر ترس خراب شدن رنگ ابرو یه روز که از سر کار اومدم بهش گفتم مااا مریض شده درد داره اومد سرشا گذاشت روش و یه کم احساساتی شد و رفت
بعدشم مرتب سراغشا میگرفت که خوب شد یا نه
و بالاخره از سرش افتاد
واسه پوشکم چند بار تابستون به روشایه مختلف شروع کردم ولی همکاری نمیکرد تا 2سال و 9 ماهش شد خودش کامل همکاری کرد و من تا یک ماه شبا پوشک میکردم از ترس ولی دیدم بچه تا صبح خشکه اونم به سلامت گذروندیم
ووووی دلم خوش بود پوشک میشه پس هنوز نی نی
ولی الان نه خانوم شده و حسابی عاقل
بهش میگم مال منی میگه ماله بابام هم باشم
بهش میگم دوست دارم میگه منم دوست دارم بعد یه کم فکر میکنه میگه بابا را هم دوست دارم