خودش میگه روزا هر جور شده میام پیشت، ولی ضعیف شده اصلا انتظاری ازش ندارم، دیگه نهایت کمکی که بتونه بکنه همینه
شبا نمیتونه مراقبم باشه
همش یه ماه مونده به زایمانم این فکرا داره دیوونم میکنه
مادرشوهرمم مادر همسرم نیس، مادر خودش فوت شده نمیتونم رو بزنم بهش، یعنی از اینکه از کسی کمک بخوام متنفرم
شبا نمیتونه مراقبم باشه
همش یه ماه مونده به زایمانم این فکرا داره دیوونم میکنه
مادرشوهرمم مادر همسرم نیس، مادر خودش فوت شده نمیتونم رو بزنم بهش، یعنی از اینکه از کسی کمک بخوام متنفرم