مری منم این حستو خیلی وقتا دارم
باور کن نه اینکه دستپختم بد باشه ها
ولی نمیدونم چرا دوست دارم حتی غذا درست کنم بعد با غذای یکی دیگه عوضش کنم.کلا با غذای بقیه اشتهام خیلی بازتر میشه
اهاان راستی اون رو که با خاله م حرف میخک شده بود یکی تعریف میکرد از اشناهاشون یه جا رفتن مهمونی دقیقا همین باقالی پلو با گردن داشتن تو پخت گوشتش میخک هم به کار برده بود خیلی زیاد.میگفت هیچکس نتونسته بود لب بزنه به گوشته.همه هم دوست داشتن بخورن خلاصه کلی میزبان طفلکی رو خفت دادن که غذا به این خوبی رو چرا اینکارو کردی
دیگه سعی میکنم خاطرات میخکیم رو نگم
)
باور کن نه اینکه دستپختم بد باشه ها
ولی نمیدونم چرا دوست دارم حتی غذا درست کنم بعد با غذای یکی دیگه عوضش کنم.کلا با غذای بقیه اشتهام خیلی بازتر میشه
اهاان راستی اون رو که با خاله م حرف میخک شده بود یکی تعریف میکرد از اشناهاشون یه جا رفتن مهمونی دقیقا همین باقالی پلو با گردن داشتن تو پخت گوشتش میخک هم به کار برده بود خیلی زیاد.میگفت هیچکس نتونسته بود لب بزنه به گوشته.همه هم دوست داشتن بخورن خلاصه کلی میزبان طفلکی رو خفت دادن که غذا به این خوبی رو چرا اینکارو کردی
دیگه سعی میکنم خاطرات میخکیم رو نگم
