۱۴۰۲/۱/۲۴، ۰۳:۰۰ عصر
بچه ها واقعا راه نداشت دعوت نکنیم ،البته خودشون کلی تعارف کردن ک نمیان
ولی چون از راه دور اومدن و شاید تا سال بعد نیان
ناچارا دعوت کردیم
خونه تمیزه خدا رو شکر ،مقدمات غذاها رو هم آماده میکنم ،مامانم ک اومد من میشینم فقط
دژاوو من وقتی بیکار میشینم ،خیلی فکر و خیال میکنم
واسه همین سر گرم باشم ،راحت تر میگذره برام
ولی چون از راه دور اومدن و شاید تا سال بعد نیان
ناچارا دعوت کردیم
خونه تمیزه خدا رو شکر ،مقدمات غذاها رو هم آماده میکنم ،مامانم ک اومد من میشینم فقط

دژاوو من وقتی بیکار میشینم ،خیلی فکر و خیال میکنم
واسه همین سر گرم باشم ،راحت تر میگذره برام
گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست ♥︎