۱۴۰۰/۴/۱۰، ۰۷:۱۴ عصر
ندا جان چقد حرفات به دلم نشست و آرومم كرد
راستش تا دوشنبه سه چهار روز ديگه بيشتر نمونده و حس ميكنم يه مقدار دچار اضطراب و استرس شدم، انگار يه سري از ترسام برگشته ولي حرفاي تو روم اثر گذار بود
يه موقع هايي حس ميكنم شجاعتمو از دست دادم
دارم فكر ميكنم يه بارداري واسه ي يه خانوم ميتونه چقد بالا و پايين داشته باشه، چقد نوسان روحي داشته باشه ، اصلا به يه چيزاي مسخره اي فكر ميكنم و ميترسم كه خودم خنده م ميگيره اين حتي شامل رابطه ي بعد از زايمان با همسرمم ميشه، همزمان هم دلم براش تنگ شده هم ميترسم!! مثل دختربچه ها !!!
يه روزايي هم البته اون بالاها سير ميكنم ، ميگم من دختر خيلي قوي اي هستم كاري نيست كه نتونم از پسش بربيام
فقط از خدا براي همگيمون آرزوي روح آروم و شاد ميكنم
تن سلامت و بچه ي آروم و سالم
چون بارداري به اندازه ي كافي ظرفيت مارو تكميل كرده ، جا واسه ي چيزي نمي مونه
راستش تا دوشنبه سه چهار روز ديگه بيشتر نمونده و حس ميكنم يه مقدار دچار اضطراب و استرس شدم، انگار يه سري از ترسام برگشته ولي حرفاي تو روم اثر گذار بود
يه موقع هايي حس ميكنم شجاعتمو از دست دادم
دارم فكر ميكنم يه بارداري واسه ي يه خانوم ميتونه چقد بالا و پايين داشته باشه، چقد نوسان روحي داشته باشه ، اصلا به يه چيزاي مسخره اي فكر ميكنم و ميترسم كه خودم خنده م ميگيره اين حتي شامل رابطه ي بعد از زايمان با همسرمم ميشه، همزمان هم دلم براش تنگ شده هم ميترسم!! مثل دختربچه ها !!!
يه روزايي هم البته اون بالاها سير ميكنم ، ميگم من دختر خيلي قوي اي هستم كاري نيست كه نتونم از پسش بربيام
فقط از خدا براي همگيمون آرزوي روح آروم و شاد ميكنم
تن سلامت و بچه ي آروم و سالم
چون بارداري به اندازه ي كافي ظرفيت مارو تكميل كرده ، جا واسه ي چيزي نمي مونه