پسرم رفت تو پنج
دقيقا بيمارستان همينو به من گفت منم به تبعيت از اون هنوز سه ساعت به سه ساعت بيدار نشه بهش شير ميدم
پس ديگه اينكارو نميكنم
ميترسم قندش بيوفته تو خواب
دقيقا بيمارستان همينو به من گفت منم به تبعيت از اون هنوز سه ساعت به سه ساعت بيدار نشه بهش شير ميدم
پس ديگه اينكارو نميكنم
ميترسم قندش بيوفته تو خواب
ميخندي و در دلم پر ميشود از خوشبختي