مرسی صوفی جون، یوتاب جون، بنسای جون
ولله من خودم با اینکه مامانم همیییشه غذا رو شور میکرد و پدر مرحومم به نمک سرسفره علاوه براون غذای شور ارادت ویژه ای داشت، به کل با طعم تو غذا مشکل دارم. یعنی ترجیح غذایی هست که کم نمک و کم شیرین باشه.
امیرهم بخاطر مشکل دیابت و قلب پدرش کلا غذا بیمزه میخورن و خداروشکر با من هماهنگه.
ولی از اول هم مامانم هم دکتر این تزو دادند که یه ریزه نمک و شکر بنابر نوع غذا اضافه کن برای شاهان و خب من حریف امیر نمیشم دیگه.. و شاهانم از اول اول چیزای شیرین مثل آب سیب و با ولع فوق العاده ای میخورد.
حالا امروز با راهنمایی صوفی جون تو سوپ گوشت که براش پختم لوبیا سبز فریزری ریختم و امیر بهش میداد گفت چی ریختی تو این سوپ شاهان بلعید و بازیگوشی نکرد.
امروزم نخودفرنگی تازه گرفتم که براش بریزم. جوانه هم اغلب داریم تو یخچال واقعا نمیدونستم میکروب داره... اتفاقا چون میگن از خاک نیست به نسبت سایز سبزیجات پاک تره. حالا پس جوانه رم می پزم امیدوارم ویتامین و خاصیت ش نره..
چون من ازون بچه هایی هستم که علوم تجربیم صفره و فقط رو درسهای ادبیاتی مثل فارسی عربی انگلیسی و ریاضی طوری ها نمره میاوردم...
برای همین خوشحال میشم اطلاعات اینطوری کسب کنم. دستتون هم درد نکنه...
اتفاقا من خیلی سعی کردم جلوی سرلاک و بیسکوییت مادر دادن به بچه رو بگیرم. چون خودم حساسیت به گلوتن دارم ولی خب نتونستم... عاطی جون بچه تو یه چندساعتی میره پیش مادربزرگش، بچه من 24 ساعته جلو چشم مادربزرگشه و مامان من پروردگار ناسالم خوریه.
یعنی ما پول نداشتیم تو خونمون شب ها شام داشته باشیم بخوریم ولی همیییشه و همیییشه انواع نوشابه تو یخچال بود. شکلات و مامانم بسته هاشو باز میکرد میشکوند میریخت تو کاسه تو یخچال که هرکس رفت سریخچال یه مشت راحت برداره سریع بخوره دردسر بسته بندی نداشته باشه... همیییشه تو فریزر مون پر از بستنی عروسکی بود چون سایزش کوچک بود هرکس رد میشد یکی دوتا میزد میخورد... رو میزمون هم همیشه ازین جعبه بزرگ های بیسکوییت پذیرایی بود. ولی مثلا برای مغزها یا گوشت و مرغ و ماهی هزینه چندانی نمیشد. در حدی که هروقت میرفتیم بیرون داداشم میگفت اول بیا بریم یه جا یه چیزی بخوریم و طفلک همیشه گرسنه بود...
ولله من خودم با اینکه مامانم همیییشه غذا رو شور میکرد و پدر مرحومم به نمک سرسفره علاوه براون غذای شور ارادت ویژه ای داشت، به کل با طعم تو غذا مشکل دارم. یعنی ترجیح غذایی هست که کم نمک و کم شیرین باشه.
امیرهم بخاطر مشکل دیابت و قلب پدرش کلا غذا بیمزه میخورن و خداروشکر با من هماهنگه.
ولی از اول هم مامانم هم دکتر این تزو دادند که یه ریزه نمک و شکر بنابر نوع غذا اضافه کن برای شاهان و خب من حریف امیر نمیشم دیگه.. و شاهانم از اول اول چیزای شیرین مثل آب سیب و با ولع فوق العاده ای میخورد.
حالا امروز با راهنمایی صوفی جون تو سوپ گوشت که براش پختم لوبیا سبز فریزری ریختم و امیر بهش میداد گفت چی ریختی تو این سوپ شاهان بلعید و بازیگوشی نکرد.
امروزم نخودفرنگی تازه گرفتم که براش بریزم. جوانه هم اغلب داریم تو یخچال واقعا نمیدونستم میکروب داره... اتفاقا چون میگن از خاک نیست به نسبت سایز سبزیجات پاک تره. حالا پس جوانه رم می پزم امیدوارم ویتامین و خاصیت ش نره..
چون من ازون بچه هایی هستم که علوم تجربیم صفره و فقط رو درسهای ادبیاتی مثل فارسی عربی انگلیسی و ریاضی طوری ها نمره میاوردم...
برای همین خوشحال میشم اطلاعات اینطوری کسب کنم. دستتون هم درد نکنه...
اتفاقا من خیلی سعی کردم جلوی سرلاک و بیسکوییت مادر دادن به بچه رو بگیرم. چون خودم حساسیت به گلوتن دارم ولی خب نتونستم... عاطی جون بچه تو یه چندساعتی میره پیش مادربزرگش، بچه من 24 ساعته جلو چشم مادربزرگشه و مامان من پروردگار ناسالم خوریه.
یعنی ما پول نداشتیم تو خونمون شب ها شام داشته باشیم بخوریم ولی همیییشه و همیییشه انواع نوشابه تو یخچال بود. شکلات و مامانم بسته هاشو باز میکرد میشکوند میریخت تو کاسه تو یخچال که هرکس رفت سریخچال یه مشت راحت برداره سریع بخوره دردسر بسته بندی نداشته باشه... همیییشه تو فریزر مون پر از بستنی عروسکی بود چون سایزش کوچک بود هرکس رد میشد یکی دوتا میزد میخورد... رو میزمون هم همیشه ازین جعبه بزرگ های بیسکوییت پذیرایی بود. ولی مثلا برای مغزها یا گوشت و مرغ و ماهی هزینه چندانی نمیشد. در حدی که هروقت میرفتیم بیرون داداشم میگفت اول بیا بریم یه جا یه چیزی بخوریم و طفلک همیشه گرسنه بود...
گل پسر ۳۰ ماهه.
