این مدت چند تا فیلم ایرانی دیدیم...
شبی که ماه کامل شد... که به نظرم قدرت شستشوی ذهنی رو واضح نشون میداد که کسی که مغزش شسته شده به هیچ صراطی مستقیم نیست و حتی حاضره زنی که عاشقشه رو بکشه!!! و زن چقدر می تونه در دست مرد اسیر باشه...... و قشنگ هم نشون میده که آدم بی مغز، تا چه حد می تونه تحت تاثیر حرف های خام مرادش قرار بگیره... بعدشم که سرچ کردم و دیدم که از داستان واقعی هست و از روی واقعیته (تحریف هم داره البته)، خیلی خیلی به نظرم تامل برانگیز بود... و باید همه ی افراد مذهبی ببیننش که ببینن که چه جهنمی رو دارن برای بقیه درست می کنن...
ابلق که به نظرم بدبختی زن ها رو نشون میداد... که چقدر تلاش می کنن... توی زندگی ها بمونن و زندگی رو حفظ کنن... و چقدر مردا می تونن هرزه باشن و مزاحمت ایجاد کنن اما باز بخاطر فرهنگ غلطی که داریم، باز باید بسوزن و بسازن و صداشون در نیاد میگن خودت می خوای پس، اگه صداتم دربیاد میگن دروغ میگی!!!! یه تناقض مسخره... و آخر فیلم به نظرم دقیقا مذمت همین فرهنگ بود که اون گوسفندی که بهرام رادان کشت، همون صداقت و پاکی بود که سلاخی شد، اون موش هایی هم که هنوز مونده بودن ولی مخفی بودن، منظور کارگردان به نظرم کثافت هاییه که شاید توی ظاهر با هزار جور ظاهر سازی (و سم پاشی) مثلاااااااااا درستش کردن اما بوی تعفنش کل زمین رو گرفته... و اونی که حتی به زن برادر همسر خودش رحم نمی کنه... ولی یه چیز هوتن شکیبا رو خیلی دوست داشتم که بدون هیچ شک و شبهه ای، حرف الناز شاکردوست رو قبول کرد... به نظرم خیلی عاشق بود ولی از بد روزگار کم پول و در کنارش کم هوش بود انگار...
یه چیزی هم اذیتم می کرد صدابرداری و حرف زدن و لهجه ها بود که برام سخت بود و اعصاب خرد کن میشد یه جاهایی...
علفزار رو هم دیدم، به نظرم این هم از بدبختی های زنان می گفت... کلی حرص خوردم واقعا... به نظرم این مدل فیلم هایی که بدبختی های زنان رو نشون میدن، اگه درست تحلیل کنیم، می تونه فرهنگ عمومی جامعه رو هم اصلاح کنه...
شبی که ماه کامل شد... که به نظرم قدرت شستشوی ذهنی رو واضح نشون میداد که کسی که مغزش شسته شده به هیچ صراطی مستقیم نیست و حتی حاضره زنی که عاشقشه رو بکشه!!! و زن چقدر می تونه در دست مرد اسیر باشه...... و قشنگ هم نشون میده که آدم بی مغز، تا چه حد می تونه تحت تاثیر حرف های خام مرادش قرار بگیره... بعدشم که سرچ کردم و دیدم که از داستان واقعی هست و از روی واقعیته (تحریف هم داره البته)، خیلی خیلی به نظرم تامل برانگیز بود... و باید همه ی افراد مذهبی ببیننش که ببینن که چه جهنمی رو دارن برای بقیه درست می کنن...
ابلق که به نظرم بدبختی زن ها رو نشون میداد... که چقدر تلاش می کنن... توی زندگی ها بمونن و زندگی رو حفظ کنن... و چقدر مردا می تونن هرزه باشن و مزاحمت ایجاد کنن اما باز بخاطر فرهنگ غلطی که داریم، باز باید بسوزن و بسازن و صداشون در نیاد میگن خودت می خوای پس، اگه صداتم دربیاد میگن دروغ میگی!!!! یه تناقض مسخره... و آخر فیلم به نظرم دقیقا مذمت همین فرهنگ بود که اون گوسفندی که بهرام رادان کشت، همون صداقت و پاکی بود که سلاخی شد، اون موش هایی هم که هنوز مونده بودن ولی مخفی بودن، منظور کارگردان به نظرم کثافت هاییه که شاید توی ظاهر با هزار جور ظاهر سازی (و سم پاشی) مثلاااااااااا درستش کردن اما بوی تعفنش کل زمین رو گرفته... و اونی که حتی به زن برادر همسر خودش رحم نمی کنه... ولی یه چیز هوتن شکیبا رو خیلی دوست داشتم که بدون هیچ شک و شبهه ای، حرف الناز شاکردوست رو قبول کرد... به نظرم خیلی عاشق بود ولی از بد روزگار کم پول و در کنارش کم هوش بود انگار...
یه چیزی هم اذیتم می کرد صدابرداری و حرف زدن و لهجه ها بود که برام سخت بود و اعصاب خرد کن میشد یه جاهایی...
علفزار رو هم دیدم، به نظرم این هم از بدبختی های زنان می گفت... کلی حرص خوردم واقعا... به نظرم این مدل فیلم هایی که بدبختی های زنان رو نشون میدن، اگه درست تحلیل کنیم، می تونه فرهنگ عمومی جامعه رو هم اصلاح کنه...
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم