نسیم به شوهر من باشه میگه عه ولش کن همون طی نم دار سالی ی بار کافیه دیگه راه میریم روش خاکش پاک میشه جارو میکشی موها جمع میشه کلا سعی در قانع کردن داره تا تلاش تازه به منم غر میزنه جلای سنگ ها از بین رفته از بس ور میری
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود...