آخه ستی دلیل دیگه هم داره, کلا این آقا همیشه ول میچرخه تو ساختمون, ازش خوشم نمیاد. واحد کناری ما که خالی بود و قبلا گفته بودم که دید داره تو خونه ما, من به خیال اینکه کسی تو اون خونه نیس پنجره را باز کرده بودم که نگو این آقا اومده تو واحدرفته بود حمام در صورتی که واحد خودش طبقه دیگه ایه.
من یه لیوان چایی دستم داشتم رد میشدم برم تو اتاق که دیدم با حوله دور کمرش تو خونه است! من سریع پرده را کشیدم ولی دیدم دوباره سرک میکشید تو خونه ما را نگاه میکرد. خوشم نمیاد از رفتاراش. حس خوبی ازش نمیگیرم
من واقعا تو پارکینگ با احتیاط پارک میکنم یعنی شده نیم ساعت یواش یواش عقب جلو کردم که به ماشینش نزنم
من یه لیوان چایی دستم داشتم رد میشدم برم تو اتاق که دیدم با حوله دور کمرش تو خونه است! من سریع پرده را کشیدم ولی دیدم دوباره سرک میکشید تو خونه ما را نگاه میکرد. خوشم نمیاد از رفتاراش. حس خوبی ازش نمیگیرم
من واقعا تو پارکینگ با احتیاط پارک میکنم یعنی شده نیم ساعت یواش یواش عقب جلو کردم که به ماشینش نزنم