ستی لیته این نظر شماست
بله معلومه که وظایفی دارن، حتی جامعه هم در مقابل مادر باردار و بچه دار باید باید وظایفی داشته باشه و اصلا برای همینه که توی جنگ ها آمار زنان و کودکان جدا از مردان غیرنظامی میاد، چون زن مثل مرد فقط جون خودش مهم نیست و چند تا بچه بهش وصلن که مادر نمی تونه ولشون کنه بره دنبال نجات جون خودش... برای همینه برای زن باردار صندلی مخصوص تعبیه میشه چون مراقبت از زن باردار و یک زایمان و بچه ی سالم، در واقع یک نوع سرمایه گذاری برای جامعه اس و کلی از خرج های نگهداری از بچه ی معلول یا بیمار رو به افراد، خانواده ها و جامعه تحمیل نمی کنه... شما فقط به جنبه ی خاله زنک بازی و عمو مردک بازی قضیه نگاه می کنی که آرهههه اگه عروسم بگه غذا کم بود بهم بر می خوره، من وظیفه ای ندارم! حتی لطفم بخوام بکنم در پست ترین حالت ممکن خواهد بود!!!! با اینکه ادب حکم می کنه وقتی کسی در شرایطی هست که ما هم قبلا در شرایطش بودیم، طرف رو درک کنیم... مگه من وظیفه ندارم مهمون دعوتی برام میاد، اون رو راضی نگهدارم؟ بخصوص اگه باردار باشه که هیچی اصلاااا... و اصلا بعنوان کسی که با شکم حامله توی مراسم ختمشون اومده، واقعا زشته به کسی که خونه ش همونجاست ۴ پرس کامل با اول خورش قابلمه پر می کنن، کسی که حتی اینقدر براشون ارزش قائل نیست که تا آخر یا حداقل تا توزیع غذاشون، توی مراسمشون بمونه... ولی به عروس های خانواده ته دیگ با چربی رو میدن... و با اینکه مادر همسر می دونست نمی تونم گوشت بخورم و چقددددر گوشت توی بارداری مهمه... و بخاطر همینم باید آهن مخصوص خیلی گرون و مولتی ویتامین های گرون و سنگین می خوردم...
من در مورد غذا گفتم عالیه! اونجا اصلا چیزی بهم ندادن، فرداش داده بودن مامان همسر! من جلوی کسی نگفتم گوشتش کمه! فقط به مامانش گفتم کل خورش کمه و خیلی هوس کردم... ولی اونی که بهم دادن بدون توجه به شرایط من بود... میگم شما باردار نشدی اون هم توی غربت با ویار سنگین و اصلا متوجه نمیشی من چی میگم... حرفت مثل دخترای ۱۵ ساله اس که میگن زن باردار بیخود می کنه سوار وسیله ی عمومی میشه و کسی وظیفه نداره جاشو به زن باردار و مسن و بچه دار و معلول بده... نمی فهمی که بگم گریه کردم بخاطر اون قورمه سبزی یعنی چی.... اگه ما زنها توی بارداری و بچه داری پشت هم نباشیم پس کی باید پشت هم باشیم؟
اگر کسی با زن باردار این کارو می کنه مسلما براشم مهم نیست که طرف چی میگه اگرچه من فقط به مادرهمسر گفتم خیلی کمه و از گوشت حرف نزدم و او توهین کرد که نخورده که نیستیم... یکی هم به همسرم گفتم چشمم دنبال اون غذا موند... اینجا هم که اگه میگم من حتی عکسمو نمیذارم چی میشه درددل کنم؟ کی می فهمه من پشت کی دارم میگم؟ چه اشکالی داره ملت درباره ی کسی که نمی شناسن حرف بزنن تا اگه اون رفتار رو کسی داره مثلا متوجه رفتارش بشه؟ یا فرضا بفهمیم در موقعیت مشابه چکار باید بکنیم؟
بله معلومه که وظایفی دارن، حتی جامعه هم در مقابل مادر باردار و بچه دار باید باید وظایفی داشته باشه و اصلا برای همینه که توی جنگ ها آمار زنان و کودکان جدا از مردان غیرنظامی میاد، چون زن مثل مرد فقط جون خودش مهم نیست و چند تا بچه بهش وصلن که مادر نمی تونه ولشون کنه بره دنبال نجات جون خودش... برای همینه برای زن باردار صندلی مخصوص تعبیه میشه چون مراقبت از زن باردار و یک زایمان و بچه ی سالم، در واقع یک نوع سرمایه گذاری برای جامعه اس و کلی از خرج های نگهداری از بچه ی معلول یا بیمار رو به افراد، خانواده ها و جامعه تحمیل نمی کنه... شما فقط به جنبه ی خاله زنک بازی و عمو مردک بازی قضیه نگاه می کنی که آرهههه اگه عروسم بگه غذا کم بود بهم بر می خوره، من وظیفه ای ندارم! حتی لطفم بخوام بکنم در پست ترین حالت ممکن خواهد بود!!!! با اینکه ادب حکم می کنه وقتی کسی در شرایطی هست که ما هم قبلا در شرایطش بودیم، طرف رو درک کنیم... مگه من وظیفه ندارم مهمون دعوتی برام میاد، اون رو راضی نگهدارم؟ بخصوص اگه باردار باشه که هیچی اصلاااا... و اصلا بعنوان کسی که با شکم حامله توی مراسم ختمشون اومده، واقعا زشته به کسی که خونه ش همونجاست ۴ پرس کامل با اول خورش قابلمه پر می کنن، کسی که حتی اینقدر براشون ارزش قائل نیست که تا آخر یا حداقل تا توزیع غذاشون، توی مراسمشون بمونه... ولی به عروس های خانواده ته دیگ با چربی رو میدن... و با اینکه مادر همسر می دونست نمی تونم گوشت بخورم و چقددددر گوشت توی بارداری مهمه... و بخاطر همینم باید آهن مخصوص خیلی گرون و مولتی ویتامین های گرون و سنگین می خوردم...
من در مورد غذا گفتم عالیه! اونجا اصلا چیزی بهم ندادن، فرداش داده بودن مامان همسر! من جلوی کسی نگفتم گوشتش کمه! فقط به مامانش گفتم کل خورش کمه و خیلی هوس کردم... ولی اونی که بهم دادن بدون توجه به شرایط من بود... میگم شما باردار نشدی اون هم توی غربت با ویار سنگین و اصلا متوجه نمیشی من چی میگم... حرفت مثل دخترای ۱۵ ساله اس که میگن زن باردار بیخود می کنه سوار وسیله ی عمومی میشه و کسی وظیفه نداره جاشو به زن باردار و مسن و بچه دار و معلول بده... نمی فهمی که بگم گریه کردم بخاطر اون قورمه سبزی یعنی چی.... اگه ما زنها توی بارداری و بچه داری پشت هم نباشیم پس کی باید پشت هم باشیم؟
اگر کسی با زن باردار این کارو می کنه مسلما براشم مهم نیست که طرف چی میگه اگرچه من فقط به مادرهمسر گفتم خیلی کمه و از گوشت حرف نزدم و او توهین کرد که نخورده که نیستیم... یکی هم به همسرم گفتم چشمم دنبال اون غذا موند... اینجا هم که اگه میگم من حتی عکسمو نمیذارم چی میشه درددل کنم؟ کی می فهمه من پشت کی دارم میگم؟ چه اشکالی داره ملت درباره ی کسی که نمی شناسن حرف بزنن تا اگه اون رفتار رو کسی داره مثلا متوجه رفتارش بشه؟ یا فرضا بفهمیم در موقعیت مشابه چکار باید بکنیم؟
آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم