۱۴۰۰/۵/۲۴، ۱۰:۲۸ صبح
نه نه ندا جان...
قشنگ با احترام از این حرف ها بگو... یکم آروم شی...
درد این زخم زبونا از همه چی بدتره...
اگه هم نمی تونی، خودت رو دور کن، و از شرایط بارداریت هیچی نگو، اگرهم بحث داشت منحرف میشد، مودبانه مسیر حرف رو عوض کن... ببین همون تریاک و آب قند دادناشون برای ساکت موندن خیلی از اونهایی که پز خودشون رو میدن بسه...
یکی اینقدر به من گفت پسرت گریه می کنه چون شیرت جون نداره و چرب نیست... منم اینقدر چربی خوردم که از صفرام زد بیردن... الان که نگاه می کنم می بینم اصلا ارزشش رو نداشت که بخاطر حرف یه آدمی که علمش رو نداره، خودم رو به فنا دادم... بچه ای که تا چهار ماهگی ماهی ۱۲۰۰ اضافه می کنه کجاش شیر کم جون خورده؟؟؟؟ دلیل گریه های بی امان و جیغ و بدخوابیش هم کولیک و ریفلاکس و عدم تحمل لاکتوزش بود... ولی خودم رو به فنا دادم... الان اون میاد جای من همش غذای آب پز بخوره؟ نههههه اون با ۷۰ سال داره هر چی میخواد میخوره و من توی سی سالگی ناقص شدم...... با اینکه خودش فقط ۶ ماه به اولی و ۴ ماه به دومی شیر داده بود، برای من تز میداد و از راه دور، نظراتش ما رو رها نمیکرد... یا خیلیا شیرخشک دادن ولی بهتون نمیگن و به شما عذاب وجدان میدن... این آدمها دارن عقده هاشون رو فرافکنی می کنن... توجه نکنید...
آره عزیزم... یا جواب بده که راحت شی، یا اصلا در موقعیتش قرار نگیر...
بعدشم زن قدیم کل هدفش فقط ازدواج و بچه بوده... کمتر زنی به پیشرفت خودش فکر می کرده و همین خود ما اگه بتونیم بدون فکر خیال تصورمون این باشه که من فقط قراره بچه بیارم، همه ی اینها راحت تر هم میگذره... ولی استرس و اضطراب نسبت به آینده، همین کرونا، اتفاقات غیر قابل پیش بینی، دغدغه ی بچه ی سالم بزرگ کردن وو... هست که باعث این اتفاقا میشه... مادربزرگ منم ۷ تا بچه دلشت، یکی هم سقط کرده بود ولی توی زیرزمنشون دفنش کردن و تمام!!!! مساله اینه ما وقتی ۱ دونه میخوایم تمام تمرکزمون میره روی سلامتش دیگه... مگه قدیم سونو بوده؟ نه... یه بچه میاوردن یا می مونده یا فوت می کرده که بهشتی میشده رست پدر و مادرشم میگرفته می برده بهشت... اصلا طرز فکر اونها با ماها متفاوته نداجان... خودت رو اصلا درگیر نکن... اون زمان اصلا سالم دنیا اومدن بچه مطرح نبوده... فقط دائم باردار یا درحال شیردهی می بودن وظیفه شون رو انجام دادن... حتی اگه تا ۱۰ روز بعد زایمان بچه یا مادر فوت می کرد راحت میگفتن آل برد!!!!! دیگه دنبال دلیل نبودن که این زردی بود؟ فوت ناگهانی در خواب بود؟ چی بود؟ من هم مامان بزرگ مادری هم پدری، بچه از دست دادن... ولی ما همچین ریسکی رو ابدا قبول نمی کنیم... حتی بچه مشکل داشته باشه ترجیحمون اینه به دنیا نیاد...
پس راحت باش عزیزم
قشنگ با احترام از این حرف ها بگو... یکم آروم شی...
درد این زخم زبونا از همه چی بدتره...
اگه هم نمی تونی، خودت رو دور کن، و از شرایط بارداریت هیچی نگو، اگرهم بحث داشت منحرف میشد، مودبانه مسیر حرف رو عوض کن... ببین همون تریاک و آب قند دادناشون برای ساکت موندن خیلی از اونهایی که پز خودشون رو میدن بسه...
یکی اینقدر به من گفت پسرت گریه می کنه چون شیرت جون نداره و چرب نیست... منم اینقدر چربی خوردم که از صفرام زد بیردن... الان که نگاه می کنم می بینم اصلا ارزشش رو نداشت که بخاطر حرف یه آدمی که علمش رو نداره، خودم رو به فنا دادم... بچه ای که تا چهار ماهگی ماهی ۱۲۰۰ اضافه می کنه کجاش شیر کم جون خورده؟؟؟؟ دلیل گریه های بی امان و جیغ و بدخوابیش هم کولیک و ریفلاکس و عدم تحمل لاکتوزش بود... ولی خودم رو به فنا دادم... الان اون میاد جای من همش غذای آب پز بخوره؟ نههههه اون با ۷۰ سال داره هر چی میخواد میخوره و من توی سی سالگی ناقص شدم...... با اینکه خودش فقط ۶ ماه به اولی و ۴ ماه به دومی شیر داده بود، برای من تز میداد و از راه دور، نظراتش ما رو رها نمیکرد... یا خیلیا شیرخشک دادن ولی بهتون نمیگن و به شما عذاب وجدان میدن... این آدمها دارن عقده هاشون رو فرافکنی می کنن... توجه نکنید...
آره عزیزم... یا جواب بده که راحت شی، یا اصلا در موقعیتش قرار نگیر...
بعدشم زن قدیم کل هدفش فقط ازدواج و بچه بوده... کمتر زنی به پیشرفت خودش فکر می کرده و همین خود ما اگه بتونیم بدون فکر خیال تصورمون این باشه که من فقط قراره بچه بیارم، همه ی اینها راحت تر هم میگذره... ولی استرس و اضطراب نسبت به آینده، همین کرونا، اتفاقات غیر قابل پیش بینی، دغدغه ی بچه ی سالم بزرگ کردن وو... هست که باعث این اتفاقا میشه... مادربزرگ منم ۷ تا بچه دلشت، یکی هم سقط کرده بود ولی توی زیرزمنشون دفنش کردن و تمام!!!! مساله اینه ما وقتی ۱ دونه میخوایم تمام تمرکزمون میره روی سلامتش دیگه... مگه قدیم سونو بوده؟ نه... یه بچه میاوردن یا می مونده یا فوت می کرده که بهشتی میشده رست پدر و مادرشم میگرفته می برده بهشت... اصلا طرز فکر اونها با ماها متفاوته نداجان... خودت رو اصلا درگیر نکن... اون زمان اصلا سالم دنیا اومدن بچه مطرح نبوده... فقط دائم باردار یا درحال شیردهی می بودن وظیفه شون رو انجام دادن... حتی اگه تا ۱۰ روز بعد زایمان بچه یا مادر فوت می کرد راحت میگفتن آل برد!!!!! دیگه دنبال دلیل نبودن که این زردی بود؟ فوت ناگهانی در خواب بود؟ چی بود؟ من هم مامان بزرگ مادری هم پدری، بچه از دست دادن... ولی ما همچین ریسکی رو ابدا قبول نمی کنیم... حتی بچه مشکل داشته باشه ترجیحمون اینه به دنیا نیاد...
پس راحت باش عزیزم

آزاده نزادیـم کـه آزاد بمیریـم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم
با گریه بزادیم و به فریاد بمیریم
با جبر و جهالت به جهان پای نهادیم
تا عاقبت از این همه بیداد بمیریم