۱۴۰۱/۶/۱۶، ۰۲:۲۱ عصر
شمیم نه تو مطب خواهرم دو تا دکتر دیگه هم هستن اول اصلا خواهرمو نمیبینه ولی ازونا نمیترسه
تو مطب هم قشنگ عین خونه غریبه ها رفتن رو به خودمونه تمام مطب حیاط مطب کلدونا در و دیوار تابلوها رو نشون میدیم کلی منشی دکتر باهاش بازی میکنه با وسایل بازی اتاق انتظار ور میره تا دکترو میبینه هم خوبه اصلا قشنگ میاد با پای خودش تو اتاق ( چون ما هم اونجا واکسنای هپاتیت زدیم تا اینجا امیدواره ما امپول بزنیم باز) اما تا دکتر میگه بذاریدش رو ترازو شروع میکنه دیگه
تو مطب هم قشنگ عین خونه غریبه ها رفتن رو به خودمونه تمام مطب حیاط مطب کلدونا در و دیوار تابلوها رو نشون میدیم کلی منشی دکتر باهاش بازی میکنه با وسایل بازی اتاق انتظار ور میره تا دکترو میبینه هم خوبه اصلا قشنگ میاد با پای خودش تو اتاق ( چون ما هم اونجا واکسنای هپاتیت زدیم تا اینجا امیدواره ما امپول بزنیم باز) اما تا دکتر میگه بذاریدش رو ترازو شروع میکنه دیگه

