۱۴۰۱/۸/۱۲، ۰۶:۴۲ عصر
(۱۴۰۱/۸/۱۲، ۰۳:۳۳ عصر)هلیا نوشته است: ارزو جان فکر کنم خیلی حساسی عزیزمنه عزیزم حساسیت زیاد نیست چون مدام با من در رقابته از اول بارداریمم خبر داشت به قول شوهرم میگه اگر میدونستن بچه ی ما نمیمونه عمرا بچه میاوردن گول خوردن چون خودشم بعد بارداری گفت اصلا داداشم بچه نمیخواسته من از قصد قرصمو نخوردم
شاید مراعات کردن تماس نگرفتن نخواستن حس کنید فضولی میکنن
گفتن خونه مادرت هستی راحت باشی مزاحمت نباشه
و اینکه خودشونم باردار بودن بعد ماه سوم گفتن شاید دلیل دیگه اش این بود دوست داشتن خودتون حرفش رو بزنید نه از زبان دیگران بشنوند که معذب نشی عزیزم
زیاد فوکوس نکن روی رفتارها و دلخور نباش
بالاخره همه ی ما هم عروس هستیم هم خواهرشوهر
میتونیم راحت تر عروس هامون رو درک کنیم
قطعا تماسی که گرفتن جهت دل داری دادن بوده مثبت فکر کن
هرچند یک نفر میخواد اینارو اول از همه به خودم بزنه!!!
و من معمولا رفتاری با آدما میکنم که باهام میکنن احترام بزارن صد برابرش میزارم و بلعکس
وقتی من باردار بودم که اون باردار نبوده دقیقا ماه بعد من باردار شده
الان سر اینکه توی تایم بارداری خواهرای همسر زنگ نزدن بهم همسرم ارتباطشو باهاشون خیلی کم کرده و دقیقا هم بهشون گفته دلیلش اینه که یک زنگ به خانمم نزدین