آره بچه ها مادر خیلی خیلی وابسته میشه به نظرم بیشتر از بچه
من روش تدریجی استفاده نکردم چون روی پسرم جواب نمیداد
از دو سه ماه قبل آماده اش کردم
داستان و قصه سرایی و اینکه دیگه بزرگ شدی شی شی (شیر) کافیه
حسابی روش کار کردم و از نظر روحی آماده بود
بعد صبر زرد خریدم و فقط فقط یک بار زدم به نوک سی نه ام
چون سیاه رنگ بود
بهش گفتم دیگه شی شی اَی شده
و باورتون میشه دیگه نیومد جلو
اصلا اصلا فقط دوبار پرسید بهش نشون دادم گفتم مامان ای شده دیگه
شب سوم که از شیر گرفته بودم شیر آخر را بهش دادم بهش میگن شیر حسرت (همون شب که کلی گریه کردم، کلی هم بوسش کردم . میگن بگید شیرمو حلالت کردم )
تو خواب باید باشه که بچه اصلا نفهمه
هر دو سینه هم بخوره که شیری که جمع شده خالی بشه و برای مادر هم خوبه احتمال آبسه کمتر میشه
من زود از شیر نگرفتم و حسابی شیر خورده بود خودش از نظر روحی آماده بود گویا
من اصلا فکرشم نمیکردم بیخیال بشه همش به شوهرم میگفتم تا کلاس اول شیر میخوره من رهایی ندارم
ولی فقط فقط همین از شیر گرفتن باهام همکاری کرد زیاد خوش به حالم نشه خخ
من روش تدریجی استفاده نکردم چون روی پسرم جواب نمیداد
از دو سه ماه قبل آماده اش کردم
داستان و قصه سرایی و اینکه دیگه بزرگ شدی شی شی (شیر) کافیه

حسابی روش کار کردم و از نظر روحی آماده بود
بعد صبر زرد خریدم و فقط فقط یک بار زدم به نوک سی نه ام
چون سیاه رنگ بود
بهش گفتم دیگه شی شی اَی شده
و باورتون میشه دیگه نیومد جلو
اصلا اصلا فقط دوبار پرسید بهش نشون دادم گفتم مامان ای شده دیگه
شب سوم که از شیر گرفته بودم شیر آخر را بهش دادم بهش میگن شیر حسرت (همون شب که کلی گریه کردم، کلی هم بوسش کردم . میگن بگید شیرمو حلالت کردم )
تو خواب باید باشه که بچه اصلا نفهمه
هر دو سینه هم بخوره که شیری که جمع شده خالی بشه و برای مادر هم خوبه احتمال آبسه کمتر میشه
من زود از شیر نگرفتم و حسابی شیر خورده بود خودش از نظر روحی آماده بود گویا
من اصلا فکرشم نمیکردم بیخیال بشه همش به شوهرم میگفتم تا کلاس اول شیر میخوره من رهایی ندارم
ولی فقط فقط همین از شیر گرفتن باهام همکاری کرد زیاد خوش به حالم نشه خخ