بچه ها ولی فکر کنم دیگه بچه دو سال و چند ماه خوب صحبت کنه دیگه نه؟ همینجا پسر سلین جان همین حدودایت سنش جملاتش در همین حده مخصوصا بچه ای که تو جمع بوده باشه
اون دفعه اخر هفته ای دخترمو برده بودم مجتمع کلستان تو حیاطش راه بره به دختربچه با پدر مادر مادربزرگ و یه خانم دیگه بود داشت به چیزی میخورد دخترم دیدشچون کلا بچه دوست داره بدو بدو رفت سمتش، دختره برگشت گفت مامانی نگا کن یا یه جمله اینطوری ، پرسیدم چند وقتشه گفتن ۱۹ ماه یعنی یه ماه و چند روز از دختر من بزرگتر بود در صورتی مه دختر من کلمه میگه مثلا بجای بغلم کن میگه آغوش فقط یا فعل خالی برو بیا، تنها جملش تا حالا خجالت بکش بود اونم صرفا تقلید و تکرار بود بدون اینکه معنیشو بدونه ، ولی اون قشنگ جمله میگفت ( دو سه تا جمله کوتاه دیگه هم کفت) مسخصه همیشه دورش شلوغ بوده
ترگل جون مرسی فقط دعا میکنم مثل پسر یوتاب نشه بعد ۲۴ ساعت باز شروع شد
یعنی اصلا مونده بودم استا رو چکار کنم تب که داشت لرزم میکرد مرتب بمیرم براش
ولی امروز قشنگ خودش پا شد هرچند لنگ لنگان اما امتظار داشتم بترسه از راه رفتن خدارو شکر بخاطر آب بازی راه افتاد
اون دفعه اخر هفته ای دخترمو برده بودم مجتمع کلستان تو حیاطش راه بره به دختربچه با پدر مادر مادربزرگ و یه خانم دیگه بود داشت به چیزی میخورد دخترم دیدشچون کلا بچه دوست داره بدو بدو رفت سمتش، دختره برگشت گفت مامانی نگا کن یا یه جمله اینطوری ، پرسیدم چند وقتشه گفتن ۱۹ ماه یعنی یه ماه و چند روز از دختر من بزرگتر بود در صورتی مه دختر من کلمه میگه مثلا بجای بغلم کن میگه آغوش فقط یا فعل خالی برو بیا، تنها جملش تا حالا خجالت بکش بود اونم صرفا تقلید و تکرار بود بدون اینکه معنیشو بدونه ، ولی اون قشنگ جمله میگفت ( دو سه تا جمله کوتاه دیگه هم کفت) مسخصه همیشه دورش شلوغ بوده
ترگل جون مرسی فقط دعا میکنم مثل پسر یوتاب نشه بعد ۲۴ ساعت باز شروع شد
یعنی اصلا مونده بودم استا رو چکار کنم تب که داشت لرزم میکرد مرتب بمیرم براش
ولی امروز قشنگ خودش پا شد هرچند لنگ لنگان اما امتظار داشتم بترسه از راه رفتن خدارو شکر بخاطر آب بازی راه افتاد