۱۴۰۰/۷/۸، ۰۸:۴۶ صبح
نونا جون مرسی تره اینجوری خوبه
لیانه جونم وای رفته بودیم دکتر من قبلش خونه عوضش کردم رفتیم همش یک ساعت اونجا بودیم بعد موقع اومدن خونه انقدر پوشک پسرم از جیش پف کرده بود که دکمه های سرهمیش داشت کنده مبشد انقدر دکتره خندید
اصلا هیچوقت یکساعت و نیمه اینجوری نمبشدا
خلاصه کلی باد کرده بود
لیانه جونم وای رفته بودیم دکتر من قبلش خونه عوضش کردم رفتیم همش یک ساعت اونجا بودیم بعد موقع اومدن خونه انقدر پوشک پسرم از جیش پف کرده بود که دکمه های سرهمیش داشت کنده مبشد انقدر دکتره خندید
اصلا هیچوقت یکساعت و نیمه اینجوری نمبشدا
خلاصه کلی باد کرده بود

