۱۴۰۱/۱۰/۱۶، ۱۲:۰۶ صبح
سلام مامانا
من اومدم با تجربه واكسن ١٨ ماهگي
مينو جون خواستم بگم دست راستت بالاي سرم بود، فكر كنم پسر منم جزو استثناهايي بود كه واكسن ١٨ ماهگي براش بي نهايت سبك بود
يعني بعد از واكسن يكسالگي اين واكسن هم هيچ اذيتي برام نداشت
نه درد
نه تب
هيچي
فقط يه موقع هايي بدنش گرم ميشد و من بهش آبميوه ميدادم ، دوباره حالش جا ميومد
توي اين تقريبا دو روز انقد آبميوه خورد پوشكش مثل زماني كه شيرخواره بود پف كرده و سنگين ميشد
خواستم بگم انرژي هاي مثبت و دعاهاي خيرتون چقد به كارم اومد
حالا همسرم چپ ميره راست مياد ميگه ديدي الكي شلوغش ميكردي!! حالا بيا و ثابت كن ما شانس اوورديم
شيطون خانوم نه فقط بچه هاي اينجا كلا نسبت به هربچه اي حس مادري دارم
سر واكسن پسرم، هم زمان يه دختر هم واكسن ١٨ ماهگي زد
فقط ديدم صداي جيغ جفتشون مياد و هر دو دارن گوله گوله اشك ميريزن
يهو به دختربچه گفتم اي بميرم برات مادر
همسرم گفت اشتباه گرفتي
ساميار اينجاستااا
اين بود خاطرات من
من اومدم با تجربه واكسن ١٨ ماهگي
مينو جون خواستم بگم دست راستت بالاي سرم بود، فكر كنم پسر منم جزو استثناهايي بود كه واكسن ١٨ ماهگي براش بي نهايت سبك بود
يعني بعد از واكسن يكسالگي اين واكسن هم هيچ اذيتي برام نداشت
نه درد
نه تب
هيچي
فقط يه موقع هايي بدنش گرم ميشد و من بهش آبميوه ميدادم ، دوباره حالش جا ميومد
توي اين تقريبا دو روز انقد آبميوه خورد پوشكش مثل زماني كه شيرخواره بود پف كرده و سنگين ميشد
خواستم بگم انرژي هاي مثبت و دعاهاي خيرتون چقد به كارم اومد
حالا همسرم چپ ميره راست مياد ميگه ديدي الكي شلوغش ميكردي!! حالا بيا و ثابت كن ما شانس اوورديم
شيطون خانوم نه فقط بچه هاي اينجا كلا نسبت به هربچه اي حس مادري دارم
سر واكسن پسرم، هم زمان يه دختر هم واكسن ١٨ ماهگي زد
فقط ديدم صداي جيغ جفتشون مياد و هر دو دارن گوله گوله اشك ميريزن
يهو به دختربچه گفتم اي بميرم برات مادر
همسرم گفت اشتباه گرفتي
ساميار اينجاستااا
اين بود خاطرات من