۱۴۰۱/۱۰/۲۷، ۰۲:۰۲ عصر
وای اره نونا
...
ما چند روز خونه م ش موندیم برای خ ش وسطی یه سفر واجب پیش اومد نمیتونست ببره بچشو اونم پیش م ش بود
اون 6ناهش تموم شده
بعد الهی بگردم انقدر این دوتا باهم دوست بودن
هیچوقت اینطوری تمام وقت پیش هم نبودن کلا
پسر من که هر چی اسباب بازی حتی خیارسو میبرد میذاشت دم دهن اون
نازش میکرد
میرفت به همون زبون کره ای خودش باهاش با دست حرف نیزد و توضیح میدا بهش
اونم ذووووووق میکرد
همسرم میفت دیشب دیدی باهم چه خوب بودن
ما عمرا بتونیم براش مثل یه همبازیه همسن باشیم
واقعا اگه میتونستم یکی دیگه بیارم خوب بود دلم برای تنهاییش میسوزه خیلی
اما هردو دیشب به این نتیجه رسیدیم که نههههه و اصلاااا و خامووووووش
هنین یکی داره منو میکشه ذره ذره
...
ما چند روز خونه م ش موندیم برای خ ش وسطی یه سفر واجب پیش اومد نمیتونست ببره بچشو اونم پیش م ش بود
اون 6ناهش تموم شده
بعد الهی بگردم انقدر این دوتا باهم دوست بودن
هیچوقت اینطوری تمام وقت پیش هم نبودن کلا
پسر من که هر چی اسباب بازی حتی خیارسو میبرد میذاشت دم دهن اون
نازش میکرد
میرفت به همون زبون کره ای خودش باهاش با دست حرف نیزد و توضیح میدا بهش
اونم ذووووووق میکرد
همسرم میفت دیشب دیدی باهم چه خوب بودن
ما عمرا بتونیم براش مثل یه همبازیه همسن باشیم
واقعا اگه میتونستم یکی دیگه بیارم خوب بود دلم برای تنهاییش میسوزه خیلی
اما هردو دیشب به این نتیجه رسیدیم که نههههه و اصلاااا و خامووووووش

هنین یکی داره منو میکشه ذره ذره

