۱۴۰۰/۷/۲۳، ۰۲:۰۱ عصر
آره واقعا هرکی یه جوری دوست داره، خیلی ریسکیه! 
بچه ها من از آخرین مهمونی که به خانواده ی همسر دادم متوجه شدم که علیرغم تمام زحمت هایی که میکشم ولی موقع مهمونی انقدر خسته ام و انقدر استرس دارم که دیگه نه به خودم خوش میگذره نه به مهمونام .
یادمه آخرین بار که دعوتشون کردم، انقدر استرس داشتم که ده بار از سر سفره بلند شدم و کلا نفهمیدم چی به چیه !
برنجمم از استرس زیاد، زنده برداشته بودم و خشک شده بود؛ منی که تحت هیچ شرایطی برنج خراب نمیکنم!
اینا برام درس شد واقعا که هرچی خستگی و استرسه رو بذارم برای قبل مهمونی و با روی گشاده و صورت آروم جلوی مهمون بشینم؛ چون واقعا هدف اینه که دور هم چند ساعت بهمون خوش بگذره نه که فقط شامی بخوریم و تمام !
میخوام امشب تمرین کنم که بیشتر کنار مهمونام باشم و باهاشون تعامل داشته باشم ؛ امیدوارم بتونم !

بچه ها من از آخرین مهمونی که به خانواده ی همسر دادم متوجه شدم که علیرغم تمام زحمت هایی که میکشم ولی موقع مهمونی انقدر خسته ام و انقدر استرس دارم که دیگه نه به خودم خوش میگذره نه به مهمونام .
یادمه آخرین بار که دعوتشون کردم، انقدر استرس داشتم که ده بار از سر سفره بلند شدم و کلا نفهمیدم چی به چیه !
برنجمم از استرس زیاد، زنده برداشته بودم و خشک شده بود؛ منی که تحت هیچ شرایطی برنج خراب نمیکنم!
اینا برام درس شد واقعا که هرچی خستگی و استرسه رو بذارم برای قبل مهمونی و با روی گشاده و صورت آروم جلوی مهمون بشینم؛ چون واقعا هدف اینه که دور هم چند ساعت بهمون خوش بگذره نه که فقط شامی بخوریم و تمام !
میخوام امشب تمرین کنم که بیشتر کنار مهمونام باشم و باهاشون تعامل داشته باشم ؛ امیدوارم بتونم !

| امید رهایی نیست
وقتی همه دیواریم |
وقتی همه دیواریم |